ای دوای درون خستهدلان
ای دوای درون خستهدلاناز هلالی جغتاییدر قالب غزلموضوع: مناجات با خدا(ماه رمضان) |
ای دوای درون خستهدلان | مرهم سینۀ شکستهدلان | |
مرهمی لطف کن که خستهدلم | مرحمت کن که بس شکستهدلم | |
گرچه من سر به سر گنه کردم | نامۀ خویش را سیه کردم | |
تو در این نامۀ سیاه مبین | کرَم خویش بین، گناه مبین | |
با وجود گناهکاریها | از تو دارم امیدواریها | |
زآنکه بر توست اعتماد همه | ای مراد من و مراد همه | |
تو کریمی و بینوای توام | پادشاهی و من گدای توام | |
نی گدایی که این و آن خواهم | کام دل، آرزوی جان خواهم | |
بلکه باشد گداییام دردی | اشک سرخی و چهرۀ زردی | |
تا به راهت ز اهل درد شوم | برنخیزم، اگر چه گَرد شوم | |
چون به خاک اوفتم، به صد خواری | تو ز خاکم ز لطف برداری | |
گرچه در خوردِ آتشم چو شرر | نظری گر به من رسد چه ضرر | |
بس بُوَد اين که سوختم يکبار | «و قِنا ربّنا عذابَ النّار» | |
آتش از چون منی چه افروزد؟ | بلکه دوزخ ز ننگ من سوزد | |
گنهم بخش و طاعتم بپذير | که همين دارم از قليل و کثير | |
در شب تيره چون دهم جان را | همرهم کن چراغ ايمان را |