(قرن سیزدهم خورشیدی)

آتش عشقم بسوخت خرقه طامات را از
وحدت کرمانشاهی

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: عرفانی
آتش عشقم بسوخت خرقه طامات راسیل جنون در ربود رخت عبادات را
مسئله عشق نیست درخور شرح و بیانبه که به یکسو نهند لفظ و عبارات را
دامن خلوت ز دست کی دهد آن کو که یافتدر دل شب‌های تار ذوق مناجات را
هر نفسم چنگ و نی از تو پیامی دهدپی نبرد هر کسی رمز اشارات را
جای دهید امشبم مسجدیان تا سحرمستم و گم کرده‌ام راه خرابات را
دوش تفرج‌کنان خوش ز حرم تا به دیررفتم و کردم تمام سیر مقامات را
غیر خیالات نیست عالم و ما کرده‌ایماز دم پیر مغان رفع خیالات را
خاک‌نشینان عشق بی مدد جبرئیلهر نفسی می‌کنند سیر سماوات را
بر سر بازار عشق کس نخرد ای عزیزاز تو به یک جو هزار کشف و کرامات را
وحدت از این پس مده دامن رندان ز دستصرف خرابات کن جمله اوقات را