نمایش مبدأ برای در دل شب خبر از عالم جانم کردند

{{سرصفحه
 | مطلع=در دل شب خبر از عالم جانم کردند
 | نام شعر=
 | شاعر = فیض کاشانی
 | مصحح = 
 | بخشی از دیوان =
 |قالب =غزل
 |وزن = فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
 |موضوع = عرفانی
 | قبلی =
 | بعدی = 
 | سال خورشیدی = 
 | سال میلادی =
 | سال قمری = 
 | یادداشت =
}}

{{شعر}}
{{ب|در دل شب خبر از عالم جانم کردند|خبری آمد و از بی‌خبرانم کردند}}
{{ب|آشنایی به تماشاگه رازم دادند|آن‌گه از دیدۀ بیگانه نهانم کردند}}
{{ب|بنمودند جمالی ز پس پردۀ غیب|در کمالش به تحیر نگرانم کردند}}
{{ب|گوش جان را ز ره غیب سروشی آمد|سوی آرامگه قدس، روانم کردند}}
{{ب|بادۀ صافی توحید به کامم دادند|از خودی رَستم و بی‌نام و نشانم کردند}}
{{ب|داغ‌ها در دلم افروخته شد زآتش عشق|عاقبت چشم و چراغ دو جهانم کردند}}
{{ب|کام دل یافتم از همت عالی صد شکر|کآن‌چه مقصود دلم بود، چنانم کردند}}
{{ب|فیض‌ها یافتم از عالم بالا آن شب|در ثنا تا به ابد فاتحه‌خوانم کردند}}
{{پایان شعر}}