نمایش مبدأ برای وعده دیدار

{{سرصفحه
 | مطلع=روان به جانب میدان علی اکبر شد
 | نام شعر=وعده دیدار
 | شاعر = جودی خراسانی
 | مصحح = 
 | بخشی از دیوان =
 |قالب =
 |وزن = 
 |موضوع = حضرت علی اکبر(ع)
 | قبلی =
 | بعدی = 
 | سال خورشیدی = 
 | سال میلادی =
 | سال قمری = 
 | یادداشت =
}}

{{شعر}}
{{ب|روان به جانب میدان علی اکبر شد|جهان به دیده لیلا ز شب سیه‌ تر شد}}
{{ب|چو بر شد از افق خیمه هم‌ چو بدر منیر|جهان ز پرتو رخسار او منوّر شد}}
{{ب|به سر نهاد چو عمّامه‌ ی رسول خدا|عیان دوباره به خلق خدا پیمبر شد}}
{{ب|به کف گرفت چو تیغ و نشست چون به عقاب|زمانه گفت به دلدل سوار حیدر شد}}
{{ب|به پیش چشم پدر شد چو در خرامیدن|رخ حسین ز خوناب دیده احمر شد}}
{{ب|چو شد مقابل آن قوم کینه‌ جو گفتا|چرا ز یاد شما را حدیث محشر شد}}
{{ب|مگر نه این حرم است آن حرم که روح الامین|پی اجازه حاجت ستاده بر در شد}}
{{ب|خود این حسین مگر نیست زاده‌ی زهرا|که جبرئیل پی خدمتش چو چاکر شد}}
{{ب|چه شد که آب فرات این زمان به جمله حلال|ولی حرام به ذرّیۀ پیمبر شد}}
{{ب|کسی نداد جوابش به غیر تیر و خدنگ|حدیثش آن‌ چه به آن قوم دون مکرّر شد}}
{{ب|کشید تیغ و چنان تاخت بر یسار و یمین|که ایسر اَیمن و اَیمن ز تیغش ایسر شد}}
{{ب|ولی دریغ که آن جسم نازنین آخر|نشان ناوک و تیر و سنان و خنجر شد}}
{{ب|ستاده شه به در خیمه و نظر می‌ کرد|که پاره‌ پاره تن شاه زاده اکبر شد}}
{{ب|به گریه گفت پسر با پدر خداحافظ|بیا که وعده دیدار روز محشر شد}}
{{ب|دمی که خامه‌اش این چامه را رقم می‌زد|فغان و ناله‌ی جودی به چرخ اخضر شد}}
{{پایان شعر}}