خورشید بود و جانب مغرب روانه شد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
{{ب|آیینه بود و خُرد شد و تکّه تکّه شد|تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد}}
{{ب|آیینه بود و خُرد شد و تکّه تکّه شد|تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد}}
{{ب|یک شیشه عطر بود و هزاران دریچه یافت|یک شاخه یاس بود و سراسر جوانه شد}}
{{ب|یک شیشه عطر بود و هزاران دریچه یافت|یک شاخه یاس بود و سراسر جوانه شد}}
{{ب|آب فرات لایق نوشیدنش نبود|با جرعه‌ای نگاه، از این‌جا روانه شد}}
{{ب|آب [[فرات]] لایق نوشیدنش نبود|با جرعه‌ای نگاه، از این‌جا روانه شد}}
{{ب|عمری به انتظار همین لحظه مانده بود|رفع عطش رسید و برایش بهانه شد}}
{{ب|عمری به انتظار همین لحظه مانده بود|رفع عطش رسید و برایش بهانه شد}}
{{ب|آن گیسویی که باد صبا، صبح شانه کرد|با دست‌های گرم پدر، ظهر شانه شد}}
{{ب|آن گیسویی که باد صبا، صبح شانه کرد|با دست‌های گرم پدر، ظهر شانه شد}}

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۵

خورشید بود و جانب مغرب روانه شد
اطلاعات شعر
نام شعرخورشید بود و جانب مغرب روانه شد
نام شاعرسیدرضا جعفری
قالبغزل
وزنمفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
موضوععلی اکبر (ع)
زبانفارسی
تعداد ابیات۷ بیت


خورشید بود و جانب مغرب روانه شد غزل شعر آیینی اثر سیدرضا جعفری است.

معرفی

«خورشید بود و جانب مغرب روانه شد» از سروده های جعفری در قالب غزل است. این شعر در هفت بیت و در وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن که درباره حضرت علی اکبر (ع) است.

متن شعر

خورشید بود و جانب مغرب روانه شدچون قطره بود و غرق شد و بی‌کرانه شد
آیینه بود و خُرد شد و تکّه تکّه شدتسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد
یک شیشه عطر بود و هزاران دریچه یافتیک شاخه یاس بود و سراسر جوانه شد
آب فرات لایق نوشیدنش نبودبا جرعه‌ای نگاه، از این‌جا روانه شد
عمری به انتظار همین لحظه مانده بودرفع عطش رسید و برایش بهانه شد
آن گیسویی که باد صبا، صبح شانه کردبا دست‌های گرم پدر، ظهر شانه شد
او یک قصیده بود که در ذهن روزگارمضمون ناب یک غزل عاشقانه شد

پانویس

سواد آینه

منابع