توان واژه کجا و مدیح گفتن او: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==توضیح شعر==
==یادداشتی بر شعر==
در این شعر - که زبانزد عام و خاص است- حرکت در سه مسیر یاد شده (شناخت و معرفت، ادراک شاعرانه، بیان هنری) به خوبی مشهود است.
در این شعر - که زبانزد عام و خاص است- حرکت در سه مسیر یاد شده (شناخت و معرفت، ادراک شاعرانه، بیان هنری) به خوبی مشهود است.


خط ۴۵: خط ۴۵:


و استخدام هنری واژه‌ای نمادین «قناری» که حتی امثال آن «قلم» نیز در وصف حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) نه تنها ناتوان، که گُنگ گشته است:
و استخدام هنری واژه‌ای نمادین «قناری» که حتی امثال آن «قلم» نیز در وصف حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) نه تنها ناتوان، که گُنگ گشته است:
قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او!
قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او


قلم به قناری تشبیه شده است و قناری نمادی از خوش‌آوازی و توانایی در اظهار عشق به معشوق است.
قلم به قناری تشبیه شده است و قناری نمادی از خوش‌آوازی و توانایی در اظهار عشق به معشوق است.

نسخهٔ ‏۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۹

توان واژه کجا و مدیح گفتن او
اطلاعات شعر
نام شاعرغلامرضا شکوهی
قالبغزل
موضوعحضرت زهرا(س)
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۸بیت



توان واژه کجا و مدیح گفتن او مطلع شعری از غلامرضا شکوهی درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل و در گونه منقبت و مصیبت با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن و در هشت بیت سروده شده است.

متن شعر

توان واژه کجا و مدیح گفتن اوقلم قناری گنگی‌ست در سرودن او
کشاندنش به صحاریّ شعر ممکن نیستکُمیتِ معجزه لنگ است پیش توسن او
چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دیدکلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری، که برای علی به حظّ حضورطلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری، که به تفسیر درس عاشوراحریم مدرسۀ کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق راکه بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه برداردپیام می‌چکد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماندکه چشم را نزند آفتاب مدفن او

یادداشتی بر شعر

در این شعر - که زبانزد عام و خاص است- حرکت در سه مسیر یاد شده (شناخت و معرفت، ادراک شاعرانه، بیان هنری) به خوبی مشهود است.

بخش نخست: نشانه‌هایی از معرفت شاعر در تمامی ابیات متجلی شده است؛ از جمله اشاراتی چون: اظهار عجز شاعر در موضوع مدح حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام)، تحلیل ابعاد شخصیت حضرت، توجه به سبک زندگی ایشان (دختر، همسر و مادر بودن) و در نهایت گزارش پنهان بودن قبر حضرت.

بخش دوم: شاعر در برابر هر یک از موضوعاتی که به شناخت رسیده، به جای گزارش و وصف‌های کلی، واکنش نشان می‌دهد. مهم‌ترین واکنش در این شعر، اظهار شگفتی است: چه مادری... چه همسری... چه دختری... و نیز: بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را...؛ این نمونه واکنش‌ها از ادراک شاعرانه خبر می‌دهد.

بخش پایانی: سرایش شعر به بیان شاعرانه است. استفاده از امکانات خیال‌انگیز کردن کلام، مثل: تشبیه و استعاره، بهره‌گیری از لحن‌های شگفتی و استفهام و در نهایت شگرد حُسن تعلیل در بیت پایانی، که آخرین برگ برنده شاعر و در حکم آخرین نمود عینی توان او در سلوک شعری است.

🔹مرور ابیات این غزل، الگوهای دقیق، استوار و زیبایی از شگردهای بیانی به مخاطبان شعر ولایی عرضه می‌دارد.

غزل با اظهار عجز آغاز می‌شود، با زبانی فشرده و بدون کاربرد فعل: توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟

و استخدام هنری واژه‌ای نمادین «قناری» که حتی امثال آن «قلم» نیز در وصف حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) نه تنها ناتوان، که گُنگ گشته است: قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او

قلم به قناری تشبیه شده است و قناری نمادی از خوش‌آوازی و توانایی در اظهار عشق به معشوق است.

زنده‌یاد غلامرضا شکوهی -که شاعری توانمند بود- برای اظهار ناتوانی خود در عرصه مدح حضرت، عیار هنری «خود» و «شعر» خود را می‌شکند و برای نشان دادن عجزش با آوردن قافیۀ ایراددار (شایگان) شعرش را به اوج می‌رساند. این دلالت هنری که شاعر برای ابراز ناتوانی‌اش رقم زده، در نوع خود بی‌نظیر است.

پرده دیگری از عجز شاعرانه در بیت دوم کنار می‌رود! حتی سِحر و معجزه (اِنَّ مِنَ البَیان لَسِحرا) این مرکب تندرو، در برابر گریزپایی توسن مدح او لنگ و ناتوان است! کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست کُمِیت معجزه لنگ است پیش توسن او

🔸پس از این اظهار عجز، به سراغ بیان باورهای خود با آفرینش ابیاتی سهل ممتنع می‌رود، یعنی: به ظاهر ساده اما هنری، عمیق و پر مضمون: از دختری می‌گوید که «کلید گلشن فردوس را به گردن دارد»؛ از همسری که «دیدنش باور معراج را در وجود امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) متجلی می‌کرد»؛ و مادری که «دامنش حریم مدرسه کربلاست و درس عاشورا را تفسیر می‌کند».

در سه بیت آخر باز هم مثل دو بیت اول، شاعر به سراغ بیان خلاقانه و بدیع می‌رود. کاربرد «چلچراغ» تلاش خلاقانه شاعر برای بزرگ‌نمایی گریه و شیون روشنگرانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) است: دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او

و بیت آخر، حُسن تعلیلی است با موضوع پنهان ماندن قبر آن بانوی عظیم: از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او

چکیده و عصاره سخن این‌که، غزل در سه عرصه بیانی «مضمون‌محور»، «سهل ممتنع» و «خلاقانه» آفریده شده است و تابلویی است درخشان و زیبا از هنر بازآفرینی، تحلیل و ادراک شاعرانه شاعر. روانش شاد!

📗 آینه بی‌غبار (دفتر سوم، ص۴۹)

پانویس

منابع