کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان = کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد | نام شاعر = محمدرضا سهرابی‌نژاد | قالب = دوبیتی | وزن =مفاعیلن مفاعیلن فعولن | موضوع = حضرت زینب (س) | مناسبت =حماسه |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = [[کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد]]
  | مطلع=کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد
| تصویر =
| توضیح تصویر =
  | نام شعر =کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد
  | نام شعر =کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد
  | نام شاعر = [[محمدرضا سهرابی‌نژاد]]
  | شاعر = محمدرضا سهرابی‌نژاد
  | قالب = [[دوبیتی]]
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
| بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب = دوبیتی
  | وزن =مفاعیلن مفاعیلن فعولن
  | وزن =مفاعیلن مفاعیلن فعولن
  | موضوع = [[حضرت زینب (س)]]
  | موضوع = حضرت زینب (س)
  | مناسبت =حماسه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۲ بیت
  | سال میلادی =
  | منبع = بانوی صبر
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
'''کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد''' مطلع دوبیتی از سروده های شاعر آیینی، [[محمدرضا سهرابی‌نژاد]] در حماسه [[حضرت زینب (س)]] است.
{{شعر}}


==معرفی==
{{اصلی|محمدرضا سهرابی‌نژاد}}
«کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد» را در قالب [[دوبیتی]]، [[شاعر آیینی]]، محمدرضا سهرابی‌نژاد سروده است. این [[شعر آیینی]] در [[وزن]] مفاعیلن مفاعیلن فعولن در [[مرثیه]] حضرت زینب (س) است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد|دلِ افسردگان را گرم می‌کرد}}
{{ب|کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد|دلِ افسردگان را گرم می‌کرد}}
{{ب|زنی در پیش مردی خطبه می‌خواند|که مرد از مرد بودن شرم می‌کرد}}
{{ب|زنی در پیش مردی خطبه می‌خواند|که مرد از مرد بودن شرم می‌کرد}}
{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ای حرمت قبلۀ حاجات ما | یاد تو تسبیح و مناجات ما }}
{{ب| تاج شهیدان همه عالمی | دست علی، ماه بنی هاشمی }}
{{ب| ماه کجا، روی دل‌آرای تو؟ | سرو کجا، قامت رعنای تو؟... }}
{{ب| هم‌قدم قافله سالار عشق | ساقی عشاق و علمدار عشق }}
{{ب| سرور و سالار سپاه حسین | داده سر و دست به راه حسین }}
{{ب| عَمّ امام و اَخ و اِبن امام | حضرت عباس علیه‌السلام }}
{{ب| ای علم کفر، نگون ساخته | پرچم اسلام، برافراخته }}
{{ب| مکتب تو مکتب عشق و وفاست | درس الفبای تو صدق و صفاست }}
{{ب| مکتب جان‌بازی و سربازی است | بی‌سری آنگاه سرافرازی است }}
{{ب| شمع شده، آب شده سوخته | روح ادب را ادب آموخته }}
{{ب| آب فرات از ادب توست، مات | موج زند اشک به چشم فرات }}
{{ب| یاد حسین و لب عطشان او | وان لب خشکیدۀ طفلان او... }}
{{ب| مشک پر از آب حیاتت به دوش | طفل حقیقت ز کفت آبنوش }}
{{ب| درگه والای تو در نشأتین | هست در رحمت و باب حسین }}
{{ب| هر که به دردی و غمی شد دچار | گوید اگر یک صد و سی و سه بار }}
{{ب| ای علم افراشته در عالمین | اکشف یا کاشف کرب الحسین }}
{{ب| از کرم و لطف جوابش دهی | تشنه اگر آمده آبش دهی }}
{{ب| چون نهم ماه محرم رسید | کار بدان‌جا که نباید کشید }}
{{ب| از عقب خیمۀ صدر جهان | شاه فلک‌جاه ملک‌پاسبان }}
{{ب| شمر به آواز، تو را زد صدا | گفت کجایند بَنُو اُختنا؟ }}
{{ب| تا برهانند ز هنگامه‌ات | داد نشان خطّ امان نامه‌ات }}
{{ب| رنگ پرید از رخ زیبای تو | لرزه بیفتاد بر اعضای تو }}
{{ب| من به امان باشم و جان جهان | از دم شمشیر و سنان بی‌امان }}
{{ب| دست تو نگرفت امان‌نامه را | تا که شد از پیکر پاکت جدا }}
{{ب| مزد تو زین سوختن و ساختن | دست سپر کردن و سر باختن }}
{{ب| دست تو شد دست شه لافتی | خطّ تو شد خطّ امان خدا }}
{{ب| پنج امامی که تو را دیده‌اند | دست علمگیر تو بوسیده‌اند... }}
{{ب| مطلع شعبان همایون اثر | بر ادب توست دلیلی دگر }}
{{ب| سوم این ماه چو نور امید | شعشعۀ صبح حسینی دمید }}
{{ب| چارم این مه که پر از عطر و بوست | نوبت میلاد علمدار اوست }}
{{ب| شد به هم آمیخته از مشرقین | نور ابوالفضل و شعاع حسین }}
{{ب| وقت ولادت قدمی پشت سر | وقت شهادت قدمی پیشتر }}
{{ب| ای به فدای سر و جان و تنت | وین ادب آمدن و رفتنت }}
{{ب| مدح تو این بس که شه ملک جان | شاه شهیدان و امام زمان }}
{{ب| گفت به تو گوهر والانژاد | جان برادر به فدای تو باد... }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
بانوی صبر
==منابع==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۹

کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرد از
محمدرضا سهرابی‌نژاد



در قالب دوبیتی

با وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

موضوع: حضرت زینب (س)
کلامش سنگ‌ها را نرم می‌کرددلِ افسردگان را گرم می‌کرد
زنی در پیش مردی خطبه می‌خواندکه مرد از مرد بودن شرم می‌کرد