عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = [[عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده]]
  | مطلع=عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده
| تصویر =
  | نام شعر=عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده
| توضیح تصویر =
  | شاعر = محسن عرب خالقی
  | نام شعر =عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده
| مصحح =
  | نام شاعر = [[محسن عرب خالقی]]
| بخشی از دیوان =
  | قالب = [[غزل]]
| بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  |قالب =غزل
  | موضوع = [[حضرت عباس (ع)]]
  |وزن = فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  | مناسبت =
  |موضوع =حضرت عباس(ع)
  | زمان سرایش =  
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۷ بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع = دلشوره کلمات
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده''' از سروده های [[محسن عرب خالقی]] درباره [[حضرت عباس (ع)]] است.
==معرفی==
«عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده» را محسن عرب خالقی [[شاعر آیینی]] سروده است. این شعر در قالب غزل مرثیه در وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در هفت بیت سروده شده است. این شعر درباره حضرت عباس (ع) است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده|آب از هُرم ترک‌های لبت آب شده}}
{{ب|عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده|آب از هُرم ترک‌های لبت آب شده}}
خط ۲۹: خط ۲۵:
{{ب|صحنه‌ای که کمر کوه شکست از غم آن|عکس تیری‌ست که در دیدۀ تو قاب شده}}
{{ب|صحنه‌ای که کمر کوه شکست از غم آن|عکس تیری‌ست که در دیدۀ تو قاب شده}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==همچنین ببینید==
* [[محسن عرب خالقی]]
==پانویس==
دلشوره کلمات
==منابع==
* بابامیری، سید محمد، دلشوره کلمات، گروه فرهنگی هنری مرز،۱۳۹۲ش.

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۷

عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شده از
محسن عرب خالقی



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: حضرت عباس(ع)
عطش از خشکی لب‌های تو سیراب شدهآب از هُرم ترک‌های لبت آب شده
بعد از آنی که تو لب‌تشنه عطش را کشتیتشنه لب ماندن ساقی همه‌جا باب شده
بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آببرکه از شوق رخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ای دریابس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیستدل اهل حرم از داغ تو بی‌تاب شده
تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نمازهمه گفتند که ابروی تو محراب شده
صحنه‌ای که کمر کوه شکست از غم آنعکس تیری‌ست که در دیدۀ تو قاب شده