جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =جان جهان | نام شاعر =فواد کرمانی | قالب =غزل | وزن = | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =عاشورا | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱۰بیت...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
}} | }} | ||
'''جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی''' غزل شعری از '''[[فواد کرمانی]]''' درباره[[امام حسین(ع)]] است. | '''جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی''' غزل شعری از '''[[فواد کرمانی]]''' درباره [[امام حسین(ع)]] است. | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
{{همچنین ببینید|فواد کرمانی}} | {{همچنین ببینید|فواد کرمانی}} | ||
«'''جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی'''» اثر شعری از فواد کرمانی است. این شعر در قالب '''غزل''' و در گونه ''' | «'''جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی'''» اثر شعری از فواد کرمانی است. این شعر در قالب '''غزل''' و در گونه '''عرفانی''' با وزن '''فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن''' است. این شعر در '''ده بیت''' درباره امام حسین(ع) سروده شده است. | ||
==متن شعر== | ==متن شعر== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
[[رده:اشعار عاشورایی]] | [[رده:اشعار عاشورایی]] | ||
[[رده:شعر آیینی]] | [[رده:شعر آیینی]] | ||
[[رده:شاعر آیینی]] | [[رده:شاعر آیینی]] |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۵
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | جان جهان |
نام شاعر | فواد کرمانی |
قالب | غزل |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | عاشورا |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۰بیت |
جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی غزل شعری از فواد کرمانی درباره امام حسین(ع) است.
معرفی
«جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی» اثر شعری از فواد کرمانی است. این شعر در قالب غزل و در گونه عرفانی با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن است. این شعر در ده بیت درباره امام حسین(ع) سروده شده است.
متن شعر
جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی | کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی | |
ما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنی | زنده اندر تن عشّاق چو ماهیّت جانی | |
عجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشد | دوست را جز دل عاشق به جهان نیست مکانی | |
ما تو را در دِل و بیگانه تو را یافته در گل | هر کسی را به تو از رتبۀ خویش است گمانی | |
خلق در کوی تو جویند نشان از تو ولیکن | بینشان تا نشوند از تو نجویند نشانی | |
وه که گر چشم حقیقت بگشاییم به رویت | مهجا وَز همهسو در دل و در دیده عیانی | |
جایی از نور تو خالی نَبُوَد در همه عالم | چون تو در قالب امکان مَثَل روح روانی | |
پیش عشّاق تو چون ذکر خدا ذکر تو باشد | بِه که از ذکر تو غافل ننشینند زمانی | |
عاشقان را نَبُوَد ایمنی از قهر الهی | مگر از لطف تو آرند به کف، خطّ امانی | |
سخن آن بِه که نگوییم در اوصاف کمالت | زآنکه ما را نَبُوَد در خور مدح تو لسانی |