تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{جعبه اطلاعات شعر
  | عنوان = [[تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد]]
  | عنوان = تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
  | تصویر =  
  | تصویر =  
  | توضیح تصویر =  
  | توضیح تصویر =  
  | نام شعر =تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
  | نام شعر =تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
  | نام شاعر = [[علیرضا لک]]
  | نام شاعر = علیرضا لک
  | قالب = [[غزل]]
  | قالب = غزل
  | وزن =فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  | وزن =فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  | موضوع = [[علی اصغر(ع)]]
  | موضوع = علی اصغر(ع)
  | مناسبت =
  | مناسبت =
  | زمان سرایش =  
  | زمان سرایش =  
خط ۱۴: خط ۱۴:
  | منبع =  در هجای دوم تو
  | منبع =  در هجای دوم تو
}}
}}
{{اصلی|علیرضا لک}}
'''تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد''' [[غزل]] شعر مرثیه از شاعر معاصر [[علیرضا لک]] است.


==معرفی==
 
«تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد» از علیرضا لک درباه [[حضرت علی اصغر (ع)]] است. این شعر [[مرثیه]] گونه در [[قالب]] غزل با [[وزن]] فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در پنج [[بیت]] سروده شده است.
'''تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد''' مطلع غزل شعر مرثیه از شاعر معاصر [[علیرضا لک]] است. این شعر درباره حضرت علی اصغر (ع) در قالب غزل با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در پنج بیت سروده شده است.


==متن شعر==
==متن شعر==
خط ۳۱: خط ۲۹:
==پانویس==
==پانویس==
در هجای دوم تو
در هجای دوم تو
==منابع==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت علی اصغر(ع)]]

نسخهٔ ‏۱۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۰

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
اطلاعات شعر
نام شعرتیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
نام شاعرعلیرضا لک
قالبغزل
وزنفعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
موضوععلی اصغر(ع)
زبانفارسی
تعداد ابیات۵ بیت
منبعدر هجای دوم تو



تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد مطلع غزل شعر مرثیه از شاعر معاصر علیرضا لک است. این شعر درباره حضرت علی اصغر (ع) در قالب غزل با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در پنج بیت سروده شده است.

متن شعر

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسدهیچ‌کس حدس نمی‌زد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمی‌خواست، فرات!یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟
خون حیدر به رگش، در تب و تاب است ولیبگذارید به سن علی اکبر برسد
خوب شد عرش همه نور گلو را برداشتحیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد؟
دفن شد تا بدنش نعل نبیند امادست یک نیزه بر آن حلق مطهر

پانویس

در هجای دوم تو

منابع