گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سیدمحمدحسین بهجت | قالب = غزل | وزن = | موضوع = حضرت علی اصغر(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱۱ بیت | منبع = }}...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
  | توضیح تصویر =  
  | توضیح تصویر =  
  | نام شعر =
  | نام شعر =
  | نام شاعر =سیدمحمدحسین بهجت
  | نام شاعر =سیدمحمدحسین بهجت تبریزی
  | قالب =  غزل  
  | قالب =  غزل  
  | وزن =
  | وزن =
خط ۱۵: خط ۱۵:
}}
}}


'''گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر''' مطلع شعری درباره حضرت علی اصغر(ع) اثر طبع [[سیدمحمدحسین بهجت]] شاعر ایرانی است. این شعر در یازده بیت در قالب غزل در گونه مرثیه سروده شده است.
'''گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر''' مطلع شعری درباره حضرت علی اصغر(ع) اثر طبع [[سیدمحمدحسین بهجت تبریزی]] شاعر ایرانی است. این شعر در یازده بیت در قالب غزل در گونه مرثیه سروده شده است.


==متن شعر==
==متن شعر==

نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۲

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
اطلاعات شعر
نام شاعرسیدمحمدحسین بهجت تبریزی
قالبغزل
موضوعحضرت علی اصغر(ع)
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۱ بیت


گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر مطلع شعری درباره حضرت علی اصغر(ع) اثر طبع سیدمحمدحسین بهجت تبریزی شاعر ایرانی است. این شعر در یازده بیت در قالب غزل در گونه مرثیه سروده شده است.

متن شعر

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغرخداحافظ، خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر
به دست خود به قاتل دادمت؛ هستم خجل امّاز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقۀ خالیتبگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون، دنیا به من تاریککجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر؟
برو سیراب شو از جام جدت ساقی کوثرکه دنیا و سرِ آبش ندیدی جز سراب اصغر
گلوی تشنۀ بشکافته بنمای با زهرابگو کز زهر پیکان‌ها به ما دادند آب اصغر
الا ای غنچۀ نشکفته، پژمرده بهارت کو؟چه در رفتن به تاراج خزان کردی شتاب اصغر
خراب از قتل ما شد خانۀ دین مسلمانانکه بعد از خانۀ دین هم جهان بادا خراب اصغر
به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توستبلی در شیشه ماند یادگار از گل، گلاب اصغر
الا ای لالۀ خونین چه داغی آتشین داریجگرها می‌کنی تا دامن محشر کباب اصغر
تو آن ذبح عظیم استی که قرآن را شدی ناطقالا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر
خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشرنمی‌دانم چه خواهد داد این امّت جواب اصغر

پانویس

منابع