فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | دلم رمیدهٔ لولیوَشیست شورانگیز |
نام شاعر | حافظ شیرازی |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن |
موضوع | عرفانی |
مناسبت | مناجات |
زمان سرایش | قرن هفتم |
زبان | فارسی کهن |
تعداد ابیات | ۸بیت |
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی شعری از حافظ شیرازی از شعرای ایرانی قرن هفتم است. این شعر مناجاتی در قالب غزل در هشت بیت در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن با موضوع عرفانی مناجاتی سروده شده است.
متن شعر
دلم رمیدهٔ لولیوَشیست شورانگیز | دروغ وَعده و قَتّال وَضع و رنگ آمیز | |
فدایِ پیرهنِ چاکِ ماهرویان باد | هزار جامهٔ تقوی و خرقهٔ پرهیز | |
خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد | که تا ز خالِ تو خاکم شود عَبیرآمیز | |
فرشته عشق نداند که چیست، ای ساقی | بِخواه جام و گلابی به خاکِ آدم ریز | |
پیاله بر کفنم بند، تا سحرگهِ حَشر | به مِی ز دل بِبَرَم هولِ روزِ رستاخیز | |
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی | که جز وِلایِ تواَم نیستْ هیچْ دست آویز | |
بیا که هاتفِ میخانه دوش با من گفت | که در مَقامِ رضا باش و از قَضا مَگریز | |
میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست | تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز |
نکته ای از شعر
بیت ششم شعر بالا مصرع اول «فقیر و خسته به درگاهت آمدم» در حرم امام رضا(ع) در کتیبه ای منقش شده است.