سحر از کوه خاور تیغ اِسکندر چو شد پیدا

از ویکی تراث
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۶ توسط Eskandari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =سحر از کوه خاور تیغ اِسکندر چو شد پیدا | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر = هاتف اصفهانی | قالب =غزل | وزن = مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن | موضوع =امیرالمومنین(ع) | مناسبت = مدح | زمان سرایش = | زبان = فارسی | تعد...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سحر از کوه خاور تیغ اِسکندر چو شد پیدا
اطلاعات شعر
نام شاعرهاتف اصفهانی
قالبغزل
وزنمفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
موضوعامیرالمومنین(ع)
مناسبتمدح
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۲بیت


سحر از کوه خاور تیغ اِسکندر چو شد پیدا را شاعر قدیمی هاتف اصفهانی درباره مدح امیرالمومنین(ع) در قالب غزل در دوازده بیت سروده است. این قصیده در وزن مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن است.

متن شعر

سحر از کوه خاور تیغ اِسکندر چو شد پیداعیان شد رشحهء خون از شکافِ جوشن دارا
دَمِ روح‌ الَقُدس زد چاک در پیراهنِ مریمنمایان شد میانِ مَهدِ زرّین طلعتِ عیسی
میانِ روضهء خَضرا روان شد چشمهء روشنکنارِ چشمهء روشن بر آمد لالهء حَمرا
زِ دامانِ نسیمِ صبح پیدا شد دَم عیسیزِ جیبِ روشنِ فَجر آشکارا شد کَفِ موسی
دُر اَفشان کرد از شادی فلک چون دیدهء مجنونبر آمد چون زِ خاور طلعتِ خُور چون رُخ لیلا
مگر غمازِ صبح از بامِ گردون دیدشان ناگهکه پوشیدند چشم از غمزه چندین لَعبتِ زیبا
در آمد زاهدِ صبح از در دردی‌ کشِ گردونزدش بر کُوهِ خاور بی‌ محابا شیشهء صَهبا
بر آمد تُرکی از خاور، جهان آشوب و غارتگربه یغما بُرد در یک دَم، هزاران لولوِ لالا
نهنگِ صبح لب بُگشود و دزدیدند سر، پیششهزاران سیم گون ماهی در این سیماب گون دریا
بر آمد از کنامِ شرق شیری آتشین مَخلبگریزان اَنجمش از پیشِ روبه‌ سان گر از آسا
چنان کَز صُولتِ شیرِ خدا کُفار در میدانچنان کَز حملهء ضرغامِ دین اِبطال بر بیدا
هژیرِ سالبِ غالب علی اِبنِ اَبی طالباِمامِ مشرق و مغرب اَمیرِ یَثرب و بَطحا


پانویس

منابع