سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود

از ویکی تراث
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۴ توسط Eskandari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود | نام شاعر =محمدحسین غروی اصفهانی | قالب =غزل | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =حضرت زهرا(س) | مناسبت =فاطمیه | زما...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود
اطلاعات شعر
نام شعرسینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود
نام شاعرمحمدحسین غروی اصفهانی
قالبغزل
وزنفاعلاتن مفاعلن فعلن
موضوعحضرت زهرا(س)
مناسبتفاطمیه
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۰بیت


سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود مطلع شعری از محمدحسین غروی اصفهانی در گونه مصیبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل در ده بیت با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.

متن شعر

سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بودکی سزاوار فشار آن در و دیوار بود
طور سینای تجلّی، مشعلی از نور شدسینه سینای وحدت، مشتعل از نار بود
ناله ی بانو، زد اندر خرمن هستی شررگویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود
آن که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهیاز کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟
گردش گردون دون بین کز جفای سامرینقطه ی پرگار وحدت، مرکز مسمار بود
صورتش نیلی شد از سیلی، که چون سیل سیاهروی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود
شهریاری شد به بند بنده ای از بندگانآنکه جبریل اَمینش، بنده ی دربار بود
از قفای شاه، بانو با نَوای جانگدازتا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود
گر چه بازو خسته شد، و ز کار دستش بسته بودلیک پای همتش بر گنبد دوّار بود
دست بانو گر چه از دامان شه کوتاه شدلیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد

پانویس

منابع