شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز

از ویکی تراث
شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
اطلاعات شعر
نام شعرای پدر برخیز
نام شاعررضا حاج‌حسینی
قالبغزل
وزنمفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
موضوعحضرت سکینه(س)
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۷بیت


شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز را شاعر آیینی رضا حاج‌حسینی درباره حضرت سکینه(س) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در هفت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن می‌باشد.

متن شعر

شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیزستاره می‌رود از هوش، یک نظر برخیز
کبوتری که به شوق تو بال در خون زدبه بام عشق تو گسترده بال و پر برخیز
چو من به حسرت یک چشم بوسه بر قدمتنشسته در ره تو خاک رهگذر برخیز
رسیده زائر دل‌خسته‌ای ز غربت راهکه مانده از سفری سرخ دربه در، برخیز
شبانه‌های شب شام را دلم طی کردبه هُرم چلّه نشستم در این سفر برخیز
کنون که خون دلم سرخ همچو لالهٔ دشتبه چهره می‌چکد از چشم‌های تر برخیز
به یک اشاره بگویم: قسم به حرمت عشقسکینه آمده از راه، ای پدر برخیز


پانویس

منابع