مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | مردک پست که عمری نمک حیدر خورد |
نام شاعر | محمدبنواری |
قالب | غزل |
وزن | فاعلاتن مفاعلن فعلن |
موضوع | حضرت زهرا(س) |
مناسبت | فاطمیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۸بیت |
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد مطلع شعری از محمدبنواری در گونه مصیبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل در هشت بیت با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
متن شعر
{ب|هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم|نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد}}
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد | |
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف | دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد | |
آه زینب تو ندیدی به خدا من دیدم | مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد | |
سیلی محکم او چشم مرا تار نمود | مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد | |
لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد | مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد | |
حسن ازغصه سرش را به زمین زد غش کرد | باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد | |
قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما | وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد |