ای نسیم صبح خوشبو میرسی
گفت زینب ما اسیران، عزّ و جاهی داشتیم را عالم شاعر شیخ بهایی درباره امام علی(ع) در هفت سروده است. این شعر در قالب مثنوی و در گونه عرض ادب و منقبت است.
متن شعر
ای نسیم صبح خوشبو میرسی | از کدامین منزل و کو میرسی؟ | |
میفزاید از تو جانها را طرب | تو مگر میآیی از ملک عرب؟ | |
تازه گردید از تو جان مبتلا | تو مگر کردی گذر از کربلا؟ | |
میرسد از تو نوید لاتخف | میرسی گویا ز درگاه نجف | |
بارگاه مرقد سلطان دین | حیدر صفدر، امیرالمؤمنین | |
حوض کوثر، جرعهای از جام او | عالم و آدم، فدای نام او | |
یارب امید بهائی را برآر | تا کند پیش سگانش، جان نثار |