این بار چندم است کفن باز میکنم | | دارم به این بهانه تو را ناز میکنم |
پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی | | باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی |
باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن | | پُشتم شکستهای کمرم را نگاه کن |
برخیز باز چارهی درد مرا بده | | برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده |
مثل قدیم پشت سرم آب را بریز | | جای علی تو برجگرم آب را بریز |
این بار چندم است کفن باز میکنم | | دارم به این بهانه تو را ناز میکنم |
داریم مثل سوز خزان گریه میکنیم | | با آستین بین دهان گریه میکنیم |
دارم به دوش خویش دو تابوت میکشم | | دستی به زخم گوشهی اَبروت میکشم |
این مرد کوه بود که درهم شکسته شد | | دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد |
تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد | | امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد |
دارند بچهها همه از دست میروند | | خواهر تمام کرد برادر تمام کرد |
پیش حسن حسین به زانو نشسته است | | وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد |
دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را | | با چوبهای شعلهورِ در تمام کرد |
وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود | | وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد |
روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد | | روز دهم به ضربهی خنجر تمام کرد |
این بار چندم است کفن باز می کنم | | دارم به این بهانه تورا ناز می کنم |