پسرِ مرتضی امیر حسین شعری آیینی از شاعر قدیمی، سنایی غزنوی م ۷۵۳ درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب مثنوی که در سی و سه بیت سروده شده است. وزن این شعر فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و در گونه مرثیه است.

پسرِ مرتضی امیر حسین
اطلاعات شعر
نام شاعرسنایی غزنوی
قالبغزل
وزنفاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
موضوعامام حسین(ع)
زبانفارسی
تعداد ابیات۳۳ بیت


متن شعر

پسرِ مرتضی امیر حسینکه چنویی نبود در کونین
منبتِ عزّ نباهتِ شرفشحشمتِ دین نزاهتِ لطفش
مشربِ دین اصالتِ نسبشمنصبِ دین نزاهتِ ادبش
اصل او در زمین علّیّینفرع او اندر آسمان یقین
اصل و فرعش همه وفا و عطاعفو و خشمش همه سکون و رضا
خَلق او همچو خلق پاک پدرخُلق او همچو خُلق پیغمبر
پیش چشمش حقیر بد دنیینزد عقلش وجیه بد عقبی
همّت او ورای قمّهٔ عرشنام او گستریده در همه فرش
مصطفی مر ورا کشیده به دوشمرتضی پروریده در آغوش
بر رخش انس یافته زهراکرده بر جانش سال و ماه دعا
باز داند همی بصیرت اوشجرهٔ هرکسی ز سیرت او
هم تقی اصل و هم نقی فرعستهم زکی تخم و هم بهی زرعست
نبوی جوهری ز بحرِ جلالیافته از کمالِ صدق جمال
به سر و روی و سینه در دیدارراست مانند احمد مختار
دُرّی از بحرِ مصطفی بودهصدفش پشت مرتضی بوده
اصل او از برای مختصیبوده جان نبی و صُلب وصی
او ز حیدر چو خاتم از جمشیداو ز احمد چو نور از خورشید
در صوان هدی صیانت اودن دُردی دین دیانت او
عقل در بند عهد و پیمانشبوده جبرئیل مهد جنبانش
بوده او سرو جویبار هدیسرو با تاج و با دواج و ردا
اصلها ثابت اشارت حقسوی این سرو گفتمش مطلق
آن مثال نبی و عالم زَینوارث مصطفی امیر حسین
کرده چون مصطفی به اصل و کرمشرف و عِرق و خلق هرسه بهم
عشق او اوّلیست بی‌آخرراز او باطنی است بی‌ظاهر
چون طباشیر وقت تأثیرشجگر گرم را طُبا شیرش
جگر گرم او ز آب زلالمنع کردند اهل بغی و ضلال
خشم از اصل او ندارد چشماز جگر گوشهٔ پیامبر و خشم
شده عقل شریف باشرفشسایهٔ سایه ز آفتاب کفش
مزرع اصل و فرع او دل و جانمَنبت بذر و زرع او ایمان
شاخی از بیخ باغ مصطفویدرّی از دُرج و حقهٔ نبوی
اندرو بیش سرو و پیش گیابوریاوار نیست بوی ریا
بوده بهرام جیش عسرت رابوده ناهید جشن عشرت را
باد بر دوستان او رحمتبابر دشمنان او لعنت

پانویس

منابع