یکی از همین روزها ناگهان | تو میآیی از نور، از آسمان | |
تو میآیی و شب زمین میخورد | و قد میکشد نور، در آسمان | |
قفس با ظهور تو خط میخورد | زمین میشود سهم آزادگان | |
به سر میرسد فصل سرد سکوت | ترک میخورد بغض فریادمان | |
تو میآیی از فصل عدل علی | به تقسیم لبخند، تقسیم نان | |
تو از سمت طوفان شبی میرسی | به دست تو تیغی عدالت نشان | |
تو میآیی و با سرانگشت تو | ورق میخورد سرنوشت جهان | |
تو در باغ آدینه گل میکنی | بهار عدالت، امام زمان |