از بهترین سلالهٔ آدم توئی بهین | بر مهترین کلالهٔ حوا توئی مهین | |
در خاتم رسالتی ای ختم انبیا | همچو نگین به خاتم و چون نقش در نگین | |
تو بَدرِ ازهری و همه انبیا سُها | تو مهر انوری و نجومند مُرسَلین | |
بحر است علم و طفل دبستانت ار بود | آن بحر بیکران و پر از لؤلؤ ثمین | |
پیشت خرد زدانش اگر دم زند چنانست | کاید مگس به عرصهٔ عَنقا کند طنین | |
اندر بیان بدیع معانیّ حکمتت | چون در شکر حلاوت و شهد اندر انگبین | |
از شوق ذِروهٔ تو فلاطونِ فیلسوف | مست و خراب بوده و چون باده خُم نشین | |
اسرار در جمال و جلال تو فانی است | صل علیک ثم علی آل اجمعین |