اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام از
رهی معیری



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن

موضوع: توحیدی
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌امخارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشقهمچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام
چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌امچون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام
من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویاز دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
از جام عافیت می نابی نخورده‌اموز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام
موی سپید را فلکم رایگان نداداین رشته را به نقد جوانی خریده‌ام
ای سرو پای بسته به آزادگی منازآزاده من که از همه عالم بریده‌ام
گر می‌گریزم از نظر مردمان رهیعیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام