این بار چندم است کفن باز می‌کنماز علی اکبر لطیفیاندر قالب غزلموضوع: حضرت زهرا(س)
این بار چندم است کفن باز می‌کنمدارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم
پلکی تبسمی نفسی یا شکایتیباشد بخواب فاطمه هر طور راحتی
باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کنپُشتم شکسته‌ای کمرم را نگاه کن
برخیز باز چاره‌ی درد مرا بدهبرخیز و دستمالِ نبرد مرا بده
مثل قدیم پشت سرم آب را بریزجای علی تو برجگرم آب را بریز
این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم
داریم مثل سوز خزان گریه می‌کنیم با آستین بین دهان گریه می‌کنیم
دارم به دوش خویش دو تابوت می‌کشم دستی به زخم گوشه‌ی اَبروت می‌کشم
این مرد کوه بود که درهم شکسته شد دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد
تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد
دارند بچه‌ها همه از دست می‌روند خواهر تمام کرد برادر تمام کرد
پیش حسن حسین به زانو نشسته استوقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد
دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را با چوب‌های شعله‌ورِ در تمام کرد
وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد
روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد روز دهم به ضربه‌ی خنجر تمام کرد
این بار چندم است کفن باز می کنم دارم به این بهانه تورا ناز می کنم