ای زنده نماز و شهید دعا علی | ای جلوۀ جمال تو نور خدا علی | |
نقشی نشسته در نفس پاک همدلیست | نام تو این همیشهترین آشنا علی | |
گل کرد با طراوت دست تو ذوالفقار | در مردخیز حادثه «لافتی»، علی | |
غیر از نبی، تو را به که پیوند جان و تن | غیر از خدا، تو را به چه کس اعتنا، علی | |
قهر تو پشت فتنه شکست و سر نفاق | تیغ تو کرد حق عدالت، ادا علی | |
شیعه، چهارفصل وجودش بهار توست | در امتداد سبزترین لحظهها علی | |
گلخانهای که در نفس جان شیعه است | بوی غدیر میدهد و کربلا، علی | |
شاید بهانهایست به دیدار تو، بهشت | ورنه کم است مهر تو را این بها، علی | |
صد کوفه دست عاطفه بر سفرۀ تو بود | وین راز سر به مهر نشد بر ملا، علی | |
چرخ بخیل، دست کریمت ستود و دید | نان تو را به سفرۀ هر بینوا، علی | |
«آشفته» دل به تار خیال تو بستهام | با مرگ هم نمیکنم این رشته، وا علی |