بتگر بتی تراشد ورا همی پرستد | زو نیست رنج کس را نه زان خدای سنگین | |
تو چون بتی گزیدی کز شر و رنج آن بت | برکنده گشت و کشته یک رویه آل یاسین | |
آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبر | از تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفین | |
لعنت کنم بر آن بت کز امّت محمد | او بود جاهلان را زوّال بت نخستین | |
لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را | بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین | |
لعنت کنم بر آن بت کو کرد وشیعت او | حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین | |
پیش تواند حاضر اهل جفا و لعنت | لعنت چرا فرستی خیره به چین و ماچین |