برون در بنه اینجا هوای دنیا را | درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را | |
بگیر ساغر پُر از میِ ولایت را | گذار بر دگران خوان «منّ و سلوی» را | |
به زیر سایۀ نخلی نشین که پرتو آن | به زیر سایه گرفتهست نخل طوبا را | |
درآ به وادی ایمن که نخل طور اینجاست | بیار دیدۀ پاک و نگر تجلّا را | |
بیا در آینۀ طلعتِ امام جواد | ببین هرآینه انوار حقتعالی را | |
بخواه هر چه که خواهی مراد خود ز جواد | بخواه حاجت و بشنو ندای بُشری را | |
شفیع ساز به درگاه حق، امام نُهُم | جواد، نوگُلِ باغ علیِ موسی را | |
«تقی» که دوخته خیاط لمیزل از لطف | به قد سرو رسایش لباس تقوا را | |
به غیر نخلِ امامت به بوستانِ وجود | نیاورد بَرِ آرامش و تسلّا را |