حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد از
مرتضی امیری‌اسفندقه



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: حر بن یزید ریاحی(ع)
حسین آمد و آزاد از یزیدت کردخلاص از قفسِ وعده و وعیدت کرد
سیاه بود و سیاهی هرآنچه می‌دیدیتو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد
چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟
به دست و پای تو بارِ چه قفل‌ها که نبودحسین آمد و سرشار از کلیدت کرد
جنون تو را به مرادت رساند ناگاهانعجب تشرّف سبزی! جنون، مریدت کرد
نصیب هرکس و ناکس نمی‌شود این بختقرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد
نه پیشوند و نه پسوند، حرّ حرّی توحسین آمد و آزاد از یزیدت کرد