در هيچ پرده نيست نباشد نوای تو از
صائب تبریزی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: توحیدی


در هيچ پرده نيست نباشد نوای توعالم پر است از تو و خالی‌ست جای تو
هرچند کائنات گدای درِ توأنديک آفريده نيست که داند سرای تو
تاج و کمر چو موج و حباب است ريختهدر هر کناره‌ای ز محيط سخای تو
آيينه‌خانه‌ای‌ست پر از ماه و آفتابدامان خاکِ تيره ز موج صفای تو
هر غنچه را، ز حمد تو جزوی‌ست در بغلهر خار می‌کند به زبانی ثنای تو
در مشت خاک من چه بود لايق نثارهم از تو جان ستانم و سازم فدای تو
عام است التفات کهن خرقۀ عقولتشريف عشق تا به که بخشد عطای تو
غير از نياز و عجز که در کشور تن استاين مشت خاک تيره چه دارد سزای تو
صائب چو ذره است و چه دارد فدا کندای صد هزار جان مقدس فدای تو