دیر آمدم دیر آمدم در داشت می‌سوخت از
حسن بیاتانی



در قالب غزل

با وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع

موضوع: حضرت فاطمه(س)
این شعر در تاریخ ۹۵/۱۲/۵ در دیدار شاعران آیینی با رهبر انقلاب توسط بیاتانی خوانده شده است.


دیر آمدم دیر آمدم در داشت می‌سوختهیأت میان «وای مادر» داشت می‌سوخت
دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زدمحراب می‌نالید منبر داشت می‌سوخت
جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بودجانکاه‌تر آیات کوثر داشت می‌سوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شدباغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواستناصر که آب آورد، سنگر داشت می‌سوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتادعباس زخمی بود، اصغر داشت می‌سوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بودسجاد، از سجده که سر برداشت، می‌سوخت
باید به یاران شهیدم می‌رسیدمخط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاستدر عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت
دیدم که زخم و تشنگی این‌جا حقیرندگودال، گل می‌داد؛ خنجر داشت می‌سوخت
شب بود؛ بعد از شام برگشتم به خانهدیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیمزهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت