زینب نگار حجلگی حرمت حجاب از
محمد عابد تبریزی



در قالب غزل
زینب نگار حجلگی حرمت حجابشرح حیا و معنی شرم، آیت حجاب
هر شاهدی مزین اگر از حجاب شدافزود او ز عفت خود زینت حجاب
زان ظلمت شبانه و بنشاندن چراغمی‌خواست ابر ماه کند ظلمت حجاب
قومی که خواست پردۀ اسلام بردردلرزید از مشاهدۀ صولت حجاب
زینب به کوفه پرده به رخسار اگر نداشتدل‌ها نبود دستخوش هیبت حجاب
گفتند مرتضاست که گوید سخن بلیاین آیتی نبود مگر آیت حجاب
چون صورتش ندیده، صدایش شنیده شدزینب علی خیال شد از دولت حجاب
اسلام بی‌حجاب ندارد قبول زنحاکی است از حجاب درون، صورت حجاب
هست از حجاب قیمت زن در همه فعالهرگز مگو که هست ز زن قیمت حجاب
تقوی و پرده هیچ جدایی‌پذیر نیستتقوی چو نیست، هیچ نه خاصیت حجاب
اسلام کشتی است و بود لنگرش حجابگر آن نه، این یکی همه باشد در اضطراب