عشاق چون به درگه معشوق رو کننداز جودی خراسانیدر قالب غزلبا وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلنموضوع: حضرت عباس (ع) |
عشاق چون به درگه معشوق رو کنند | با آب دیدگان ، تن خود شستشو کنند | |
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق | در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند | |
عباسِ نامدار که شاهان روزگار | از خاک کوی او طلب آبرو کنند | |
سقای آب بود و لب تشنه جان سپرد | می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند | |
بی دست ماند و داد خدا دست خود به او | آنانکه منکرند بگو روبرو کنند | |
گردست او نه دست خدائی است پس چرا | از شاه تا گدا همه رو سوی به او کنند | |
درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است | باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند |