فرخنده پیکری‌ست که سر در هوای توست از
نشاط اصفهانی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: عرفانی
فرخنده پیکری‌ست که سر در هوای توستفرخنده‌تر سری‌‌ست که بر خاک پای توست
سودای زاهدان همه شوق بهشت و حورغوغای عارفان همه ذوق لقای توست
امروز اگر به باد رود در رهت چه باکفردا که سر ز خاک بر آید به پای توست
گر خدمتی‌ست از تو به ما بار نعمتی‌ستکاری نکرده بنده که گوید برای توست
ما را به قدر خویش خطایی‌ست لاجرمچندان که بیش باشد کم از عطای توست
عفو تو دیده‌ایم و گنه کرده‌ایم، اگربر جرم ما نبینی و بخشی، سزای توست
سر بر مراد دوست نهادی به تیغ خصمای کشته غم مدار که خود خون‌بهای توست