فکر کردند که خورشید مکدر شده است از
سعید تاج‌محمدی



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: پیامبر خدا


فکر کردند که خورشید مکدر شده استکوثری دیده و گفتند که ابتر شده است
بولهب‌های زمان دست به دست زر و زورجهل این قوم ببین چند برابر شده است
خواستند اُمّت تو دشمن هم گردد و حالاُمّت از برکت نام تو برادر شده است
مکر کردند که نامت مگر از یاد رودعالم از نام تو امروز معطر شده است‌
یک نظر غمزۀ چشمان محمد تابیددل اهل دو جهان جمله مسخّر شده است
تو نبودی به دو عالم خبر از عشق نبودعشق از برکت لبخند تو باور شده است
آب اگر یاد تو افتاد گلابش کردندسنگ اگر نام تو آورده به لب زر شده است
ذرّه بر دامنت افتاد و به خورشید رسیدخاک بر پات زده بوسه و گوهر شده است
خواند نام تو به گوشم پدرم روز نخستکه دلم خانۀ اولاد پیمبر شده است
خوش به حال من و این شعر که نامت بردیمحال هر کس که برد نام تو بهتر شده است