هوای وصالاز امام خمینیدر قالب غزلموضوع: عرفانی |
در پيچ و تاب گيسوی دلبر ترانه است | دل بردهی فدايی هر شاخ شانه است | |
جان در هوای ديدن رخسار ماه توست | در مسجد و كنيسه نشستن بهانه است | |
در صيد عارفان و، ز هستی رميدگان | زلفت چو دام و، خال لبت همچو دانه است | |
اندر وصال روی تو ای شمس تابناك | اشكم چو سيل جانب دريا روانه است | |
در كوی دوست، فصل جوانی به سر رسيد | بايد چه كرد! اين همه، جور زمانه است | |
امواج حُسن دوست چو دريای بيكران | اين مستِ تشنه كامْ غمش در كرانه است | |
ميخانه در هوای وصالش طرب كنان | مطرب به رقص و، شادی و، چنگ و، چَغانه است |