پا گرفته در دلم آتشی پنهان شده | بند بندم آتش و سینه آتشدان شده | |
اشکهایم میچکد بر لبت یعنی که باز | آسمان تشنهام، موسم باران شده | |
بین این گودال سرخ، در دل این قتلگاه | دیدمت تنهاترین، غرق در طوفان شده | |
نیزهای خون میگریست، پای زخم کاریاش | قصد زخمی تازه داشت، دشنهای پنهان شده | |
صد نیستان ناله را، هر نفس سر میدهم | بی سر و سامان توست، آه سرگردان شده |