کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند از
محمد حسن بیاتلو



در قالب غزل

موضوع: امام کاظم(ع)
کنج زندان چه بلائی به سرت آوردندچه بلائی به سر چشم ترت آوردند
شدی آزاد دگر از قفس تاریکتولی افسوس که بی بال وپرت آوردند
دخترانت همگی چشم به راهت بودندآخر از گوشه ی زندان خبرت آوردند
عجبی نیست که چیزی زتنت باقی نیستحمله بر زانو و ساق و کمرت آوردند
تاکه برتخته ی در جسم تو را میبردندآن در سوخته را در نظرت آوردند