اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | به همراه مسافر |
نام شاعر | علی انسانی |
قالب | غزل |
موضوع | امام حسین(ع)•سکینه |
مناسبت | وداع سکینه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۸بیت |
منبع | دل سنگ آب شد |
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را غزل شعری از علی انسانی درباره وداع امام حسین(ع) است.
معرفی
«اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را» اثر شعری از علی انسانی است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است. این شعر در هشت بیت درباره وداع حضرت سکینه با پدرش امام حسین(ع) سروده شده است.
متن شعر
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را | نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را | |
نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی | که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را | |
نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان | به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را | |
فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد | بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را | |
لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست | برو در نهر علقم، کن خبر آبآور خود را | |
ز دورادور، میدیدم گلویت عمه میبوسید | مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را | |
به همراه مسافر آب میپاشند، من ناچار | به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را | |
کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست | چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را |
پانویس
منابع
دل سنگ آب شد