شاهی که جان سپرد و به سر افسرش نبود
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | ترکی شیرازی |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن |
موضوع | امام حسین(ع) |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۹بیت |
شاهی که جان سپرد و به سر افسرش نبود را شاعر آیینی ترکی شیرازی درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در نه بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن میباشد.
متن شعر
شاهی که جان سپرد و به سر افسرش نبود | جز خاک گرم کرببلا، بسترش نبود | |
لبتشنه جان سپُرد، میان دو نهر آب | گویا که آب، مَهریۀ مادرش نبود | |
در حال احتضار به هر سو نظر نمود | غیر از سنان و شمر، کسی بر سرش نبود | |
بر سینهاش که داشت، فزون از ستاره، زخم | زخمی چو زخمِ داغِ علی اکبرش نبود | |
از بس رسیده بود به جسمش، سنان و تیر | جای درست، در همۀ پیکرش نبود | |
پوشیده بود بر تن خود، کهنه پیرهن | آن جامه بعد کشته شدن، در برش نبود | |
احساس بین که او به غمستان کربلا | غیر از غم سکینه، غم دیگرش نبود | |
شمر لعین بُرید سرش را ز تن، مگر | خوف از خدا و شرم ز پیغمبرش نبود؟ | |
آه از دمی! که زینب کبری ز کربلا | میرفت شام و کوفه و دل در برش نبود |