واحسرتا که یافت به من روزگار دست
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | خوشدل تهرانی |
قالب | غزل |
وزن | مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن |
موضوع | امام حسین(ع) |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۹بیت |
واحسرتا که یافت به من روزگار دست را شاعر آیینی خوشدل تهرانی درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در نه بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن میباشد.
متن شعر
واحسرتا که یافت به من روزگار دست | وز من گرفت دشمن کافر شعار، دست | |
بیدست و فرق منشق و در دیده تیرکین | دیدی چگونه یافت به من روزگار، دست | |
ای پای استوار بمان بر سر وفا | در پیکرم کنون که ندارد قرار، دست | |
چون در طریق اوست چه با اعتبار پای | چون شد نثار دوست، چه با افتخار ، دست | |
ناچار سر نهم به سر زین که کار، زار | گردد بود ضرور پی کارزار ، دست | |
با صورت اوفتم بر روی خاک رزمگاه | زیرا بود ستون تن هر سوار، دست | |
دادم دو دست تا که بگیرم زعاصیان | در روز حرب با مدد کردگار، دست | |
او جای دست مشک به دندان گرفت و داد | در حفظ آب و آبرو این شاهکار، دست | |
خوشدل، دو دست در ره یکتا خدا چو داد | از چارسو بود به سویش، صد هزار دست |