کنم بر آن سر ببْریده گریه یا به تنَش
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | ساکت اصفهانی |
قالب | غزل |
موضوع | امام حسین(ع) |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۱بیت |
کنم بر آن سر ببْریده گریه یا به تنَش را ساکت اصفهانی درباره امام حسین(ع) در یازده سروده است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه است.
متن شعر
کنم بر آن سر ببْریده گریه یا به تنَش | که روی خاک، درافکنْد خصم، بیکفنش | |
به راه دوست ز دشمن رسید هر تیری | به خنده باز، دهان کرده زخمهای تنش | |
یکی نبود جز آن مرغ بال و پر، پُر خون | که تا خبر بَرَد از آن غریب، در وطنش | |
هر آن چه گفت حسین، «العطش»، کنار فرات | یکی نبود در آن جا که بشْنود سخنش | |
به آن امید که او را کفن شود، پوشید | حسین، پیرهن کهنه، زیر پیرهنش | |
مکن دریغ تو از گریه بر حسینِ شهید | که اشک چشم تو، مرهم شود، به زخم تنَش | |
کسی که رشتۀ ایجاد کائنات بُوَد | به دست او، ز قفا بسته دست با رسنش | |
چه جای اشک؟ که در ماتم حسین، رواست | که سیل خون رَود از جویبارِ چشمِ منَش | |
گرت هواست که بینی حسین و یارانش | ببین به خلوت دل، در میان انجمنش | |
ز گلستان نبی بود هر چه گل، چیدند | که شد به نرگس بیمار، منحصر، چمنش | |
جهان سراسر از آن، رشک باغ رضوان شد | شکفت آن گل و عالَم از او، گلستان شد |