گفت زینب ما اسیران عزّ و جاهی داشتیم

از ویکی تراث
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۱ توسط Eskandari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =گفت زینب ما اسیران، عزّ و جاهی داشتیم | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر = شرمی کاشانی | قالب = غزل | وزن = | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = | زبان = فارسی | تعداد ابیات = ۱۳بیت | منبع = }} '''گفت زی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
گفت زینب ما اسیران، عزّ و جاهی داشتیم
اطلاعات شعر
نام شاعرشرمی کاشانی
قالبغزل
موضوعامام حسین(ع)
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۳بیت


گفت زینب ما اسیران، عزّ و جاهی داشتیم را شرمی کاشانی درباره امام حسین(ع) در سیزده سروده است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه است.

متن شعر

گفت زینب ما اسیران، عزّ و جاهی داشتیمدر مدینه، منزلیّ و بارگاهی داشتیم
از مدینه، چون شدیم آواره تا در کربلاهمره خود، لشگر و میر و سپاهی داشتیم
چون در آن صحرای محنت‌خیز، بگْشودیم بارکاروانیّ و علم‌داریّ و شاهی داشتیم
در زمین کربلا کردیم اجلال نزولیاورانی باوفا و خیمه‌گاهی داشتیم
کعبه‌ی عشق و محبّت کربلا بود و در آنچون حسین آن آیت حق، قبله‌گاهی داشتیم
قهرمانانی که شیر از ترسشان، در لرزه بوددور ما بودند و ما، پشت و پناهی داشتیم
ماهرویانی که چشم اختران، بُد محوشانهمره خود، در دل شام سیاهی داشتیم
روزگار بی‌وفا! با ما ستم کردی چرا؟ما در این عالم، چه تقصیر و گناهی داشتیم؟
لاله‌های دشت خون را سر بریدند از ستمما میان خیمه با حسرت، نگاهی داشتیم
دشمن دون، سر برید از پیکر پاک حسینما ز داغ جان‌گدازش اشک و آهی داشتیم
آن شبی کآتش زدند، اعدای دون بر خیمه‌هاچشم خود سوی نجف، بر داد‌خواهی داشتیم
بانویی می‌گفت: یا جدّا به داد ما برسدختری می‌گفت: بابا ما پناهی داشتیم
شرمیا از سطرسطر شعر تو در بزم عشقسوختیم مانند شمع و اشک و آهی داشتیم


پانویس

منابع