میآید از سمت غربت اسبی که تنهای تنهاست
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | محمدعلی مجاهدی |
قالب | غزل |
وزن | مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۹ بیت |
میآید از سمت غربت اسبی که تنهای تنهاست غزل شعری درباره امام حسین(ع) اثر طبع محمدعلی مجاهدی شاعرآیینی معاصر ایران است. این شعر در نه بیت در قالب غزل سروده است. موضوع این شعر درباره امام حسین(ع) در گونه مرثیه با وزن مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن است.
متن شعر
میآید از سمت غربت اسبی که تنهای تنهاست | تصویرِ مردی که رفتهست، در چشمهایش هویداست | |
یالش که همزاد موج است، دارد فراز و فرودی | امّا فرازی که بشکوه، امّا فرودی که زیباست | |
در عمق یادش نهفتهست، خشمی که پایان ندارد | در زیر خاکستر او، گلهای آتش شکوفاست | |
در جانِ او ریشه کردهست، عشقی که زخمیترین است | زخمی که از جنس گودال، امّا به ژرفای دریاست | |
داغی که از جنس لالهست، در چشم اشکش شکفتهست | یا سرکشیهای آتش، در آب و آیینه پیداست | |
هم زین او واژگون است، هم یال او غرق خون است | جایی که باید بیفتد از پایْ زینب، همین جاست | |
دارد زبان نگاهش با خود سلام و پیامی | گویی سلامش به زینب، امّا پیامش به دنیاست | |
از پا سوار من افتاد، تا آنکه مردی بتازد | در صحنههایی که امروز، در عرصههایی که فرداست | |
این اسب بیصاحب انگار، در انتظار سواریست | تا کاروان را براند، در امتدادی که پیداست |
نکته ای از شعر
شعر با توصیف بازگشت ذوالجناح از سمت غربت آغاز میشود، ذوالجناحی که داغ شهادت مولایش در چشمهای او جاری است و در زبان نگاهش پیامی برای همگان به همراه دارد؛ این که در عرصههایی که فرداست، مردی خواهدآمد و خواهد تاخت. آری؛ حتا در نگاه این اسب، نگاه امید و انتظاری روشن پیداست . ..اگر نگاه منصفی در صدد برشمردن جاذبههای این شعر باشد، قطعاً یکی از آن هزاران، قالب خاص روایت در شعر است که از توصیف ذوالجناح و دشت خونین کربلا آغاز میشود و با گریزی هوشمندانه،ذهن مخاطب را با مفهوم انتظار پیوند میدهد؛ این پیوند مقدس که ریشه در باورهای ولایی شاعر دارد، شعر را از مرز مکان و زمان خارج ساخته است؛ و به راستی راز شکوه و عظمت این شعر، جز این است؟!