یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | جودی خراسانی |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن |
موضوع | وقایع شهر شام |
مناسبت | ورود کاروان کربلا به شهر شام |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۱بیت |
یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش را شاعر آیینی جودی خراسانی درباره حضرت زینب(س) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در یازده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن میباشد.
متن شعر
یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش | کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش | |
کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر | سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش | |
بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش | که شد از بهر حسن، معجر نیلی به سرش | |
پارههای جگر زار حسن را در طشت | چون نظر کرد ز غم، پاره شد از غم، جگرش | |
چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین | که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش | |
خیمهاش گشت به پا، چون به لب شطّ فرات | جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش | |
چاک زد پیرهن و خاک به سر کرد، چو دید | بیسر افتاده تن پاک دو نورس پسرش | |
شش برادر به یکی روز همه بیسر دید | که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش | |
اکبر و قاسم و عبّاس و حسین کشته و شد | خولی و حرمله و شمر و سنان، همسفرش | |
روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت | بس که بارید به سر، سنگ ز هر بام و درش | |
«جودیا»! اشک تو و آه تو، بیحاصل نیست | این نهالی است که در حشر، بیابی ثمرش |