من جوادم که خدا خوانده جواد
من جوادم که خدا خوانده جواد | من چه کردم به تو اى بد بنیاد؟ | |
عوض آنکه مرا یار شوى | بر دل غم زده غمخوار شوى | |
رفتى و در به روى من بستى | با کنیزان همگى بنشستى | |
گفتى از آب مرا منع کنند | شادى و هلهله آن جمع کنند | |
تو که آتش به دلم افکندى | حال استادهاى و میخندى | |
حجره در بسته و من تنهایم | به خدا من پسر زهرایم | |
تن بیتاب مرا تاب بده | جگرم سوخت، مرا آب بده | |
بدن زار من تشنه جگر | بعد قتلم به روی بام ببر | |
تا که لب تشنه به زیر خورشید | جان سپارم چون حسین، شاه شهید |