کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد | لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد | |
کریم در غل و زنجیر هم کریم بود | به دست بسته شده از عطا نمیافتد | |
اگرچه خاک نشسته به روی لبهایت | عقیق پا بخورد از بها نمیافتد | |
مگر چه گفته به تو این زبان دراز یهود | همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد | |
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک | به هر نفس لب تو از ندا نمیافتد | |
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند | بدون درد سر این ساق جا نمیافتد | |
کسی که در تن او پیرهن شده پاره | به یاد بی کفن کربلا نمیافتد | |
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای | تن تو در گذر گرگها نمیافتد | |
پس از سه روز تو را عدهای کفن کردند | سر بریدۀ تو زیر پا نمیافتد | |
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند | مگر که نیزه نخورده چرا نمیافتد | |
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر | حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد |