حُسن ختاماز امام خمینی
«حسن ختام» دومين غزل منتشر شده پس از ارتحال امام خمینی بود، بدين سبب – پس از «چشم بيمار» - بيش از ديگر سروده‏‏‌هاى ایشان، توسّط معاصران، مورد اقتضا و تضمين قرار گرفته است. آقاى علی آذرشاهى (آتش) با تضمين «حسن ختام»، مخمّسى ساخته كه مطلع آن چنين است:
گرفتم از لب ساغر، چو در ميخانه جامم رانوشتم بر در دير مغان، شرح پيامم را

اين غزل را حضرت امام بر حاشيه روزنامه‌‏‏اى كه با عنوان رسا و درشت پيام آن حضرت را چاپ كرده بود، نوشته‏‏‌اند.

ألا يا أيُّها السّاقی‏‏! ز می‏‏ پر ساز جامم راكه از جانم فرو ريزد هوای‏‏ ننگ و نامم را
از آن می‏‏ ريز در جامم كه جانم را فنا سازد برون سازد ز هستی‏‏ هسته‏‏ی‏‏ نيرنگ و دامم را
از آن می‏‏ ده جانم را، ز قيد خود رها سازد به خود گيرم زمامم را، فرو ريزد مقامم را
از آن می‏‏ ده كه در خلوتگه رندان بی‏‏حرمتبه هم كوبد سجودم را، به هم ريزد قيامم را
نبودی‏‏ در حريمِ قدسِ گلرويان ميخانه كه از هر روزنی‏‏ آيم، گلی‏‏ گيرد لجامم را
روم در جرگه‏‏ی‏‏ پيران از خود بی‏‏خبر، شايد برون سازند از جانم به می‏‏ افكار خامم را
تو ای‏‏ پيك سبكباران دريای‏‏ عدم! از منبه دريادارِ آن وادی‏‏ رسان مدح و سلامم را
به ساغر ختم كردم اين عدم اندر عدم‏‏نامهبه پير صومعه برگو: ببين حُسن ختامم را!