آمد سحر دوباره و حال سهر کجاست
آمد سحر دوباره و حال سهر کجاستاز علی انسانیدر قالب غزلموضوع: مناجات |
آمد سحر دوباره و حال سهر کجاست | تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست | |
بیدار مینشینم و باشد دلم به خواب | با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست | |
ای داوری که دست مرا کردهای بلند | از من ز دستِ نفْس، زمین خوردهتر کجاست | |
دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر | کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ | |
با آب میکنند سیاهی ز صفحه پاک | پر گشته نامهام ز گنه، چشم تر کجاست؟ | |
جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است | یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ | |
یک گوشۀ نگاه، عوض میکند مرا | در این میان، به گوشهنشین آن نظر کجاست؟ |