امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام | ویرانه را به جای گلستان گرفتهام | |
امشب شب مبارک قدر است و من تو را | بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام | |
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی | گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام | |
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام | یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام | |
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند | من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام |