اگر عاصی اگر مجرم اگر بی‌دین اگر مستم

از ویکی تراث

اگر عاصی اگر مجرم اگر بی‌دین اگر مستم از
واعظ قزوینی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: عرفانی
اگر عاصی اگر مجرم اگر بی‌دین اگر مستمبه محشر کی گذارد دامن عفوت تهی‌دستم؟
ز بس خواناست از پیشانی‌ام خط گنهکاریتواند نامۀ اعمال شد آیینه در دستم
نگاه ظاهر و باطن، یکی کردم، تو را دیدمرسا شد، این دو کوته رشته را با هم چو پیوستم
ندیدم کلفت از کس تا نکردم کلفتی با کسنرنجیدم ز رنجانیدن کس تا زبان بستم
نرنجانیدم از خود هیچ‌کس را غیر این واعظکه با سر پنجۀ تأثیر افغان خاطری خَستم