اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده | | ولی مسیر من و او به هم نیفتاده |
به خواب سخت فرو رفته پای همّت من | | وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده |
به غیر، کار ندارم به خویش میگویم | | چرا هنوز به ابروت خم نیفتاده؟ |
بقیع شاهد زنده، شبیه سامرّا | | که اتفاق از این دست، کم نیفتاده |
بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین | | هنوز سفرهٔ شاه از کرم نیفتاده |
بماند اینکه چه خمپارهها که آمده است | | ولی به حرمت او در حرم نیفتاده |
گذار پوست به دباغخانه میافتد | | هنوز کار به دست عجم نیفتاده |
اگر که پرچم عباس روی گنبد رفت | | سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده |
سه ساله خواست بگوید که دختر علی است | | هنوز قیمت تیغ دو دم، نیفتاده |